فردا چه شکلیه؟با امتحانی که برای یه نفر دیگه میدم و ازش پول می گیرم.کار درستیه؟پولِ درستیه؟شاید.شاید هم نه.سیستم اینقدر خراب شده که مثل یه مرده دارم بهش نگاه می کنم که داره جون میده و من فکر می کنم آیا تو زندگیش لحظه ی خوبی هم داشته؟

امروز تولد شمیم رسیده.بهونست فقط که یکم بیشتر ببینمش.با اینکه فراریه از دستم فک کنم.توی کادو دادن باید آدم همیشه حواسش به طرف مقابلش باشه.بفهمه چیا دوست داره.اصلا دوست داره چیزی بگیره یا نه.نه پولِ زیادیش توش باشه که طرف مقابل اذیت بشه،نه به درد نخور باشه.

بعد از نمیدونم چند وقت دارم درس میخونم.این مسئولیت پذیری ترسِ اصلیِ زندگیمه که اگه بتونم وارد کارهام بکنمش و ازش فرصت بسازم خیلی خوب میشه.پسر تا امروز زنده موندم.چه قدر خوشحالم امروز.از اینکه یه دوست خوب پیدا کردم بعد از مدت ها و همه ی اون روزایی که تو متل قو باهاش چت می کردم میاد تو ذهنم.یه جورایی تو ذهنم بود وقتی آهنگ رو فرستادم تو کانالم ولی منظوری نداشتم.امیدوارم مثل اون دفعه که از کما درش آوردم به قولِ خودش این چند وقت هم به دردش خورده باشم.خوشحالم که دوستای خوبی داره غیر از من که بدی های منو جبران میکنند احتمالا و زندگیش رو زیبا.دمشون گرم.

امروز روز غریبی نیست،شبیه بقیه هم نیست

این بزمجه در چشمهای سبزش همیشه حلقه ی اشکی دارد

تو ,هم ,یه ,باشه ,دوست ,کنم ,دوست داره ,و ازش ,بعد از ,تو ذهنم ,چند وقت

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

استیکر ساز واتساپ تالارهای پذیرایی و باغ تالارهای عروسی ازمایشی موسسه پارسیان بهکلام خرید شارژ ایرانسل | خرید شارژ همراه اول | خرید شارژ رایتل مدیریت بازاریابی و فروش محصولات خرد و خانگی وبلاگی از جنس گل دانلود ماهواره جیبی اندروید نسخه طلایی خاطرات فنی من رضا کاظمی اردبیلی